loading...
سایت عاشقونه آس
AS بازدید : 1155 چهارشنبه 14 آبان 1393 نظرات (1)

اگر شما از جمله کاربرانی هستید که نیازمند به داشتن ویزا کارت هستید، این آموزش مناسب برای شماست. در این آموزش چند مرحله ای شما با دریافت ویزا کارت کاملا رایگان آشنا خواهید شد.

و میتوانید از ان در خرید های اینترنتی در سایت های خاجی استفاده کنید.

توجه داشته باشید که طی مراحل زیر و تکمیل ثبت نام، کاملاً رایگان می باشد.

و اما دریافت کارت اعتباری ویزا کارت، بصورت رایگان (لطفا مراحل را به دقت طی کنید):

مرحله اول: به ادرس زیر رفته

http://www.AWSurveys.com?R=3242214

* پس از بارگزاری صفحه، بر روی گزینه Create A Free Account کلیک کنید.(تصویر زیر)

سپس به صفحه زیر منتقل میشود و باید طبق تصویر زیر اطلاعات را وارد کنید

* در قسمت User Name، نام کاربری خود را وارد کنید.

* در قسمت Password، رمز کاربری خود را که باید حداقل 7 و حداکثر 15 رقم باشد، را وارد کنید.

* نوع جنسیت خود را در قسمت Gender مشخص کنید. ( Male: مرد — Female: زن )

* در قسمت Email Address، ایمیل خود را وارد کنید.

* و با وارد کردن کد موجود در تصویر، و زدن دکمه Create A Free Account، مرحله اول را طی کنید.

 

مرحله دوم:

پس از طی کردن مرحله اول، در مرحله دوم شما باید موجودی اکانت رو برای دریافت ویزا کارت افزایش دهید.

برای این کار کافیه که مثل تصویر زیر عمل کنید

در صفحه بعدی شما کادری را میبینید هرچیزی که دوست دارید وارد کنید و روی Submit Review کلیک کنید.(تصویر زیر)


 

 

ایدی لاین shayanpoor


AS بازدید : 275 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (3)

رازهای رفتاری متولد فروردین
در کارهای خصوصی متولدين فروردين ماه دخالت نکنيد ، متولدين فروردين ماه به دنبال ارضاي خواستهها وتوقعات خود هستند و در اين زمينه، بسيار خودمحور و خودبين به شمار ميآيند.

هرگز نگذاريد متولدين فروردين ماه به راحتي دل شما را به دست آورند وگرنه به همان آساني نيز شما را از دست خواهند داد و تا ابد فراموشتان ميکنند.
آنها به سمت افرادي جذب ميشوند که شخصيتي مستقل و آزاده از خود بروز دهند و هر روز براي آنها به منزله آغازي جديد است، پس خودتان را آماده مواجهه با هر واکنش غيرمنتظره از سوي آنها کنيد.
در مقابل آنها، سربلند و مغرور ظاهر شويد و هميشه آنها را تحسين کنيد و به وجودشان افتخار نماييد.
هرگز مزاحم آنها نشويد و در کارهاي خصوصيشان دخالت نکنيد و آنها را مورد انتقاد قرار ندهيد ؛ دوستانشان را بپذيريد و از آنها خرده نگيريد.
هرگز از متولد فروردین ماه پول قرض نگيريد و اگر به درخواستهاي آنها، پاسخ منفي دهيد، بايد منتظر مشاهده واکنشهايي بسيار تند و غيرمنطقي از سوي آنها باشيد .
 ادامه در ادامه مطلب

AS بازدید : 161 پنجشنبه 28 فروردین 1393 نظرات (0)
ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﻢ،ﺑﻊ!
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻗﺼﺎﺏﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺷﺪ.
ﺣﺎﺝ ﺭﺣﯿﻢ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ. ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺗﺎ ﺻﺒﺞ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺤﺮ ﮐﺮﺩﻡ؛ ﻫﻤﻪﺍﺵ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﺎﻗﻮ ﻣﯽﺩﯾﺪﻡ.
ﺻﺒﺢ ﻗﺼﺎﺏ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺷﮏ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻊ ﺑﻊﮐﺮﺩﻡ.
ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩﻥﭼﺎﻗﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ، ﭘﺴﺮﺵ، ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺎﯾﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ.
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺢ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﻗﻀﺎ ﻣﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ.
ﺣﺎﻝ ﻫﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺧﺮﯾﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﻦ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺣﺎﻻﻫﺎ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ.
ﺍﻣﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﻗﺼﺎﺏ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ. ﻫﻮﺍﯼ ﻣﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﻢ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ.
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺳﺐﻫﺎﯼ ﺭﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺑﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﺍﺭﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼﻣﻤﻠﮑﺖ!
ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﮑﻨﻢ.
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺷﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻧﺪ. ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﻫﻮ ﺍﺳﺖ. ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮐﻨﻢ.
ﻣﺎﺩﺭ! ﺩﯾﮕﺮ ﺯﯾﺎﺩﻩ ﻋﺮﺿﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺳﻼﻣﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻧﻢ
ﺑﺮﺳﺎﻥ؛ ﺑﻪ ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﻫﻢ ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﺎﻥ.
AS بازدید : 246 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

استاد صدامو داری ! به احترامت هیچ وقت نداشتم به عمت کاری .....
انداختیم با این که میدونستی
ترم چهارمم و نیس اون حسی 
که تو ترم اول بود و هست
شاید از اولشم این من بودم که نباید 
برمیداشتم با تو درس
رو همه حضورام بستی چطور چشاتو 
هیس هیچی نگو فقط ببر صداتو 
ببین چه دپرسم ببین چه بی حسم 
مجموع کل واحدام به 40 تا هم نمیرسن!!!

AS بازدید : 213 جمعه 09 اسفند 1392 نظرات (1)
1)روی اصطلاحات معلم تاکید کنید. 


َ
این روش خیلی خوبیه ما 4 تا معلم رو با این روش ناک اوت کردیم. انقدر حا ل میده که
نگو. 



2)سرکلاس هر 10 دقیقه یکبار بگید کلاس خسته کنندس. 



بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــدو ن
شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــرح 



3)با گلوی خودتان صدا در آورید. 



البته این گزینه مهارت بسیار بالایی می خواهد. باید بتونی با گلوت آهنگ بزنی. اگر
دو نفر در کلاس این کار را بکنند نتیجه بهتری می ده، اگر یکی از اونا حرف بزنه اون
یکی صدا در می آورد. 



4)از کوچکترین اشتباه معلم نگذرید. 



بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــد ون
شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــرح 



5)آنقدر ایراد های بنی اسرائیلی بگیرید تا کلافه شود. 



بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــدون
شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــرح 



6)با استفاده از خودکار های فشاری صدای تق تق در آورید. 



این یکی از بهترین و راحت ترین روش هاست. روی همه ی معلم ها جواب میدهد. تضمین
شدس. 



7)با پا صدای دویدنه اسب در آورید. 



البته این هم کمی سخت است. با پا روی میله ی جلویی نیمکت بکوبید. 



دفتر یا کتاب هایتان را دیر در بیاورید. 



اگه معلم گفت کتاب یا دفتر ها رو میز تا من ببینم. وقتی معلم به سر میز شما رسید
تازه شروع کنید به در آوردن دفتر. 



9)انواع تلگراف ها را سر کلاس برای دوستانتان بفرستید. 



البته باید مواظب باشید که معلم نتونه ورق ها را پیدا کنه. 



10) بازی کی کجا سره کلاس بازی کنید. 



بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــدون
شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــرح 



11)سره کلاس جاتون را دم به دقیقه عوض کنید. 



بدون شرح 



12)استفاده از مداد وقتی معلم میگوید از خودکار استفاده کنید. 



بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــدون
شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــرح 



13)گزینه ی قبلی رو با این عوض کنید: 



(استفاده از رنگ های تند برای جواب دادن به سوالات امتحان.) 



بــــــــــــــــــــــــ ـــــــدون شــــــــــــــــــــــــ ـرح 



14) مدام از دبیر سال قبلتون در همون درس در مقابل دبیرتان تعریف کنید. 



بــــــــــــــــــــــــ ــــــدون
شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــرح 



15)مدام بگویید معلم سال قبل این جوری می گفت. 



البته این بیشتر روی معلم های فیزیک و ریاضی جواب میده. 



16)سر کلاس مرتب آه بکشید. 



بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــدون
شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــرح 



17)از روش های معلمتان استفاده نکنید. 



این هم بیشتر روی معلم های ریاضی و فیزیک جواب میدهد . اگر مسئله ای دو راه حل
دارد راه حلی را که معلم گفته انجام ندهید. 



1وقتی معلم داخل کلاس شد نا منظم جلوش بلند شوید. 



مثلا 10 نفر بایستند بقیه نشسته باشند اون هایی که ایستادن بشینن و بقیه بلند
شوند. 



19)وقتی معلم از کلاس خارج شد جیغ و هورا کشید. 



بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــدون شرح 



20)سر کلاس نارنگی، خیار و انواع خوراکی های بودار بخورید. 



البته باید مواظب باشید که معلم نفهمه که کی داره می خوره و گر نه حسابتون با کرام
الکاتبینه. 



21) روی صندلی معلم جوهر ریزید تا لباسش جوهری بشه. 



البته این روش یه کم ناجوانمردانس. 



22)با یک کیسه پلاستیک صدای خش خش تولید کنید. 



بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــد ون شــــــــــــــــرح 



23)سر کلاس شعر (آهنگ) زمزمه کنید. 



بـــــــــــــدون شــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــرح 



24)تخته پاکن کلاس را مفقود الاثر کنید. 



سر کلاس موقع احتیاج به تخته پاکن در به در دنبالش بگردید.معلم جوش میاره. 



25)بعد از رفتن سر تخته و کار با گچ از معلم بخواهید بگذارد بروید و دستانتون رو
بشورید. 



بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــدو ن شــــــــــــــــــــــــ رح




26)سر کلاس مدام نچ نچ کنید 



بـــــــــــــــــــــدون شــــــــــــــــــرح 



27)موقع پرسیدن درس به طور آشکارا به دوستتان تقلب برسانید. 



البته این گزینه هم مهارت بسیاری می خواهدکه این شخص حقیر با تمرین و ریاضت بسیار
در آن به کمال رسیدم.شما باید جوری تقلب بدهید که معلم متوجه شود اما نتواند ثابت
کند. 



2نیمکت ها را با پا به جلو هل دهید و عقب بکشید 



در این صورت نیمکت ها هی جلو عقب میرود و معلم حرص می خورد. 



29)سر کلاس آدامس بجوید. 



اگه آدامس رو بترکونید نتیجه بهتری دارد. 



30) توی مدرسه شیشه عطر مشهدی ببرید و کاری کنید که ناگهانی سر کلاس معلم مورد نظر
بشکنه. 



معلم از بوی زیاد عطر منفجر میشه. 



31) سر کلاس بادکنک باد کنید و بترکانید. 



معلم با منفجر شدن بادکنک خودش هم منفجر میشه. 



32)هر روز یکی از دانش آموزان اعلام کنه که روز تولدشه و کلاس رو بهم بریزه. 



ـــــــــــــــــــــــــ ــبــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــدون
ـــــــــــــــــــــشرح 



33)از معلم سوال های بی جا بکنید. 



مثلا سوال درباره ی تعداد بچه هایش، جنسیت آنها، روز تولدش و ..... 



34)سر کلاس نقاشی بکشید و آخر زنگ از معلم درباره ی آن نظر بخواهید. 



اگه نقاشی کمی(بفهمی نفهمی)به معلم شباهت داشته باشه نتیجه بهتری دارد. 



35)هر اشتباهی از معلم سر زد بلافاصله به دفتر مدیر رفته و با مدیر در جریان
بگذارید. 



البته باید برای اثبات اشتباهات معلم شاهد داشته باشید. 



36)وقتی معلم شما رو به پای تخته فرا میخواند خرامان خرامان راه برید 



یعنی آهسته و آرام 



37) وقتی میخواید با معلم صحبت کنید بگید شرمنده در مقابل شما اظهار نظر میکنم. 



متوجه تیکه شما میشه. هرچی باشه معلمه و باهوش 

38 اداش رو در آورید. 


از طریق چاپلوسای کلاس به گوشش میرسه ولی چون نمیخواد جاسوسش لو بره به رو نمیاره.



39)با دستتون روی نیمکت ریتم بگیرید. 


ـــــــــــــــــــــــــ ــــبدون
شــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــرح 


40) هر 10 دقیقه یه بار چه وسط درس دادن چه درس پرسیدن فریاد بزنید: «برای رهایی
دانش آموزان از دست ستمگران صلوات» 


ـــــــــــــــــــــــــ ــــبدون
شــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــرح 


41)5 دقیقه یه بار از معلم تقاضای وقت استراحت بکنید. 


بدون شرح 

42)سوال های بی جا بپرسید. 

این گزینه برای معلم های دینی است 



43)پشت سر معلم وارد کلاس بشید. 



البته مواظب باشید تاخیرتون بیش از یه ثانیه نشه که اون وقت باید یه لنگه پا پشت
در کلاس بایستید. 



44)این جمله رو یک بار که شده سر کلاس به زبا بیاورید:« استاد! زمان شما نمره 20 الکی
می دادن؟ چون همه معلما میگن ما همیشه نمره هامون 20 بود» 



بدون شرح 



45 )جمله بالا رو این گونه ادا کنید:« آیا در دوره ی شما به جز نمره ی 20 نمره ی
دیگری نبوده که همه ی معلم ها مدعی هستن هیچ نمره ی دیگری به جز 20 نگرفتن؟» 



بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــدون شرح 



46)اگه معلمتون بهتون مطالب بیش از کتاب داد اعتراض کنید 



ـــــــــــــــــــــــبد ون شرح 



47) اگه معلمتون فقط در حد کتاب با شما کار میکرد اعتراض کنید. 


بدون ـــــــــــــــــــــــــ ـــــشرح 



4 اصلا فقط اعتراض کنید. 



بدون شرح 


49) سر کلاس با صدایی که معلم بشنوه نجوا کنید که ای کاش فلانی معلمون بود. 



بدون شرح 



53)از معلم تقاضا کنید این جلسه فقط درس بدهد و جلسه ی دیگه فقط بپرسد.اما جلسه ی
بعد بزنید زیر همه چیز. 



بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــدون شرح 


55) به صورت ناگهانی و ناخودآگاه موقع صدا کردن معلم برای جواب دادن به درس یکیاز
دانش آموزان به دل دردی وحشتناک دچار بشود. 


هرچه پیاز داغش بیشتر وقت تلف کردن بیشتر(ضرب المثلی شد برا خودش) 


56)برگه های امتحانی رو بدزدید. 

شما میتوانید بعد از دادن امتحان سر معلم را گرم کرده و برگه های امتحانی رو از
روی میز گلابی کنید. اجی مجی؟ لاترجی 


57)برگه برای دادن امتحان درآورید امّا امتحان ندهید. همگی دست به سینه سر کلاس بنشینید


یه حالی میده. معلم دلش میخواد خودشو بکشه. 


5سر کلاس بحث احکام باز کنید. 


سر کلاس های دینی که درس هم نخوندید یه حالی میده. 


59)دربارهی هر کار معلم اظهار نظر کنید. 


مثلا بگویید این کار برای سن شما سخت است. 


60) سر کلاس جک بگویید. 


بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــدون شرـــــــــــــــــــــــ ـح 

61)سر کلاس معمایی بگویید و از معلم خواهش کنید حل کند. پس از حل کردن به معلم
بگویید جواب معما رو خودتان نیز بلد نیستید. 


فقط وقت تلف میشه 






AS بازدید : 125 جمعه 25 بهمن 1392 نظرات (3)

مادر عروس: بعله... خیلی خوش آمدید...
زن داداش داماد: بله دیگه... از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است.
مادر عروس: بله خوش‌تر است!
زن داداش داماد: بعله با اجازه بزرگ‌ترها بریم سر اصل بحث.
پدر عروس: خواهش می‌کنم، بفرمایید!
زن داداش داماد: پس لطف می‌کنید رمزwifiتون رو بگید؟
پدر عروس: خواهش می‌کنم، کیانوش!... کیانوش!.. اون رمز چی بود؟
کیانوش(برادر عروس): بیست و دو نسرین ضد دبلیو آسمان آلفا ایکس بزرگ کامبیز!
زن داداش داماد: خیلی ممنون، ببخشیدها! ولی تو این دوره زمونه دیگه اینترنت جزو زندگی همه شده.
مادر عروس: بله دیگه...
پدر عروس: خب ببخشید! آقا داماد چه کاره هستن؟
پدر داماد: راستش ایشون...
مادر داماد: وا! غلامی! بذار خودش بگه، مگه پسرم زبون نداره؟
پدر داماد با خنده‌ای که حاکی از کنف شدن دارد: بله خب خودش بگه بهتره...
همه بر می‌گردند و داماد را نگاه می‌کنند و در انتظار سخن گفتن او می‌مانند، ولی داماد حرفی نمی‌زند.
پدر داماد: هوی پسر... هوی!
داماد همچنان به کار خودش مشغول است. پدر داماد دستش را دراز می‌کند و پس‌گردنی محکمی به پسرش می‌زند. داماد سراسیمه سر بلند می‌کند.
داماد: بله... چی شده؟
مادر داماد: آقا پرسیدند شغل شما چیه؟
داماد: من... بله.... خب.. راستش.. من...
صدایی از موبایل داماد بلد می‌شود.
داماد: ببخشید یه لحظه من ببینم این چی میگه!
چند دقیقه بعد داماد بلند می‌زند زیر خنده!
مادر داماد: وا! چی شد مادر؟
داماد: عجب آدم کولیه این آتوسا! چه جک‌هایی تعریف می‌کنه پدر سوخته!
پدر عروس: آتوسا دیگه کی تشریف دارند؟
داماد: یکی از فرندامه، یعنی تو کل گروه یه دونه‌س لا مصب! خیلی کوله!
مادر داماد برای عوض کردن بحث وارد می‌شود.
مادر داماد: بله خب... بگذریم... این عروس خوشگل ما نمی‌خواد چایی بیاره، گلومون خشک شد بخدا.
مادر عروس: بله.... نسرین... نسرین جان، مادر یه سینی چای بیار.
چند دقیقه می‌گذرد و خبری از چای نمی‎شود.
مادر عروس: نسرین خانوم.. دختر گلم! چای بیار مادر جان.
باز هم خبری نمی‌شود. مادر عروس گوشی موبایلش را از روی میز برمی‌دارد و در حین زدن دکمه‌های آن می‌گوید.
مادر عروس: فکر کنم حواسش نیست. الان می‌رم تو ویچت می‌گم بیاره!
چند دقیقه بعد نسرین با سینی چای در حالی که سینی را در یک دست گرفته و با دست دیگر در حال ور رفتن با موبایلش است، سر می‌رسد.
مادر عروس: مادر جون، نریزه یه وقت؟ دو دستی بگیر خب.
عروس ایشه‌ای می‌پراند و سینی را می‌دهد دست کیانوش.
عروس: کیانوش بگیر این چایی رو بچرخون بخورن ببینم این کامبیز دوباره چه مرگشه؟!
مادر داماد: چشمم روشن... کامبیز دیگه کیه؟
کیانوش: همسایه‌مونه... پسر خوبیه... خیلی چشم پاکه!
زن داداش داماد: آره... ایناهاش... منم تو ویچت پیداش کردم... خیلی باحاله!
برادر داماد چپ چپ به زنش نگاه می‌کند.
زن داداش داماد: خب تو ویچت هست، به من چه!
صدای دینگی از گوشی مادر داماد بلند می‌شود. او با غیظ گوشی را در می‌آورد و چند دقیقه بعد رو می‌کند به کیانوش.
مادر داماد: پسرم فیلترشکن داری؟!
کیانوش: بله، بلوتوثتون رو روشن کنید.
مادر داماد: قربون دستت پسرم... بچه‌های گروه روش پخت یه غذای تایلندی رو می‌خوان، باید برم از یه سایت تایلندی بردارم. تایلند هم که می‌دونید نه که چیزه! معمولاً سایتاش فیلتره!
مادر عروس: چه جالب، اسم گروهتون چیه خانوم جون؟
مادر داماد: میترا آشپزی!
مادر عروس: تو رو خدا! اتفاقاً من هم عضوم، ندیدم شما رو اون تو...
مادر داماد: آخه من با اسم خودم نیستم، اکانتم فیکه!
مادر عروس: چه جالب، با چه اسمی هستید؟
مادر داماد: سوزی!
پدر عروس که داشت چایی را سر می‌کشید یک دفعه سرفه کرده و کلی چای می‌پاشد روی میز! کیانوش می‌دود و محکم می‌زند پشت پدرش تا سرفه هایش قطع شود.
پدر عروس: سوزی؟!
مادر داماد: شاهین؟!

مادر عروس جیغ می‌کشد!

AS بازدید : 162 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (1)

پسرا

قبل امتحان: 
علی: بچه ها من هیچی نخوندم دیروز قلیون سرا بودم برسونید سر جدتون 
عارف: آقا منم نخوندم هرکی تونست برسونه 
محسن: آخه وقتی هیچی بلد نیستیم چیو برسونیم؟ 

علی: داداش تو کاریت نباشه بنی آدم اعضای یکدیگرند هرچی شد برسون 
فرشاد: باشه آقا حالا بذار سوالاتو ببینیم 
جعفر: دمتون گرم 
در حین امتحان:
علی: چه غلطی میکنید برسونید دیگه 
فرشاد: این سوالاتو از کجا آورده 
جعفر: اسکلا برسونید اینو پاس نکنم بدبختم 
فرشاد: اسکل من خودم مزخرف نوشتم چیو برسونم 
محسن: آقا نوکرتونم 2 نمره هم شده برسونید بقیشو نامه میزنیم برا استاد 
عارف: مسئله مهم همون دو نمرست من خودم همونو ننوشتم
بعد امتحان:
علی: وای خدا من نمیخواستم اینو بیوفتم حالا مشروط میشم چه غلطی کنم؟
فرشاد: خدا کنه 0 رو 9 بده مشروط نشم 
عارف: نمیشه بریم حذفش کنیم؟
محسن: آخه خنگ خدا بعد امتحان بریم درس حذف کنیم اونا هم میگن چــــــــــــــــــــــــ ــــشم
عارف: خب چه غلطی کنیم؟
جعفر: هیچی برنامه ریزی کن واسه ترم بعد 
بعد گرفتن نمره:
علی: آقا دم استاد گرم قبولم کرد خیلی استاد باحالی بود خدا عمرش بده
جعفر: آره منم قبول کرد شنیدم کسیو ننداخته خیلی ایول داره
فرشاد: آره منم قبول کرد خیلی کیف میده نخونده آدم نمره عالی بگیره 
عارف: تو روحش خیلی استاد باحالی بود
دخترا:
قبل امتحان:
لاله: بچه ها توروووووووووووووووووووو خدا برسونید من من دیروز زیاد نخوندم 
مریم: چقدر خوندی؟
لاله: فقط 18 ساعت 
سوگند: حالا تو خوب خوندی من فقط و فقط 15 ساعت خوندم 
مریم: مثل اینکه هچکدومتون نخوندید حالا چیکار کنیم؟ 
یلدا: بچه هر چی نوشتید برسونید دیگه 
لاله: خیلی استرس دارم بچه ها قربونتون برم برسونید
مریم: چشم عزیزم
در حین امتحان: 
لاله: سوگند جون سوال 1 چی میشه؟
سوگند: هنوز ننوشتم عزیزم 
مریم: وایی خیلی عوضیه با این سوالاتش 
سوگند: سوال 6 رو کی نوشته
لاله: من که ننوشتم هیچکدومو
مریم: وایی منم هیچکدومو ننوشتم
45 دقیقه از امتحان میگذره که همه دخترا دستشونو میبرن بالا
ناظر: بله؟
بچه ها همه متفق القول: پاسخناممون پر شده برگه میدید؟
ناظر: الان میگم بیارن
( من: اینا که هیچکدوم از سوالاتو بلد نبودن؟  )
بعد امتحان:
لاله: وایی این چه سوالاتی بود آخه من 19:75 میشم
مریم: خیلی استاد بیشعوریه خدا ازش نگذره الهی من میشم 19
سوگند: منم نمرم همون حوالیه
یلدا: دیگه عقده ایه کاریش نمیشه کرد 
بعد گرفتن نمره: 
لاله: بچه من درس بوق رو شدم 13 شماها چند شدید؟
مریم: من شدم 15 خیلی وحشیه میتونس بیشتر بهم نمره بده
سوگند: این استاده از اولش با من مشکل داشت
یلدا: مگه چند شدی؟
سوگند: بهم 12 داد ایکبیری

AS بازدید : 120 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (1)

مردی به استخدام یک شرکت  بزرگ چند ملیتی در آمد.در اولین روز کار خود٬با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد:"یک فنجان قهوه برای من بیاورید."

صدایی از آن طرف پاسخ داد:"شماره داخلی را اشتباه گرفته ای.می دانی تو با کی داری حرف میزنی؟"

کارمند تازه وارد گفت:"نه"

صدای آن طرف گفت:"من مدیر اجرایی شرکت هستم٬احمق!!"

مرد تازه وارد٬با لحنی حق به جانب گفت:"و تو می دانی با کی حرف میزنی٬بیچاره؟"

مدیر اجرایی گفت:"ته"

کارمند تازه وارد گفت:"خوبه"

و سریع گوشی را گذاشت!

 

همه قدرت شما بستگی به این دارد که از این قدرت آگاهی داشته باشید.

AS بازدید : 100 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (2)

روزی مردی خوابی عجیبی دید!

دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آن ها نگاه میکند.هنگام ورود٬دسته ی بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند٬باز می کنند و داخل جعبه می گذارند.

مرد از فرشته پرسید:شما چه کار می کنید؟فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد٬گفت:این جا بخش دریافت است و ما دعاها را و در خواست های مردم از خداوند ر٬اتحویل می گیریم.

.

.

مرد کمی جلوتر رفت٬باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذ هایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.

.

.

مرد پرسید:شماها چه کار می کنید؟یکی از فرشتگان با عجله گفت:این جا بخش ارسال است٬ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.

مرد با تعجب پرسید:شما بیکارید؟

فرشته جواب داد:این جا بخش تصدیق جواب است.مردمی که دعاهایشان مستجاب شده٬باید جواب بفرستند ولی فقط عده ی بسیار کمی جواب می دهند.

مرد از فرشته پرسید:مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد:بسیار ساده٬فقط کافیست بگویند:

«خدایا شکر»

AS بازدید : 136 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

داستان درباره ی یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود.او پس از سال ها آماده سازی٬ماجراجویی خود را آغاز کرد.

ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت به تنهایی از کوه بالا برود.شب٬بلندی های کوه را در برگرفته بود و مرد هیچ چیز را نمی دید.همه چیز سیاه بود اصلا دید نداشت.ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود.

همان طور که از کوه بالا می رفت پایش لیز خورد.در حالی که به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت شد.در حال سقوط فقط لکه های سیاهی مقابل چشمانش می دید و احساس وحشتناک مگیده شدن به وسیله ی جاذبه٬او را در خود می گرفت.

همچنان سقوط می کرد٬در آن لحظات تمام رویداد های خوب و بد زندگیش به یادش آمد.اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به وی نزدیک است.ناگهان احساس کرد طناب دور کمرش محکم شد و در میان آسمان معلق ماند.در این لحظه سکون٬چاره ای برایش نماند جز آنکه فریاد بزند خدایا کمکم کن!!!!

ناگهان صدای پرطنینی از آسمان شنیده شد:

چه می خواهی؟

- ای خدا نجاتم بده!

واقعا باور داری که می توانم نجاتت دهم؟

- البته که باور دارم!

اگر باور داری طنابی که به دور کمرت بسته است پاره کن!

یک لحظه سکوت...و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو طناب را بچسبد.

گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند.بدنش از طناب آویزان بود و با دست هایش مجکم طناب را گرفته بود در حالی که او فقط یک متر از زمین فاصله داشت!

نتیجه:

"وقتی ایمان داری٬واقعا ایمان داشته باش!"

AS بازدید : 124 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

پسر و پدری داشتند در کوه قدم می زدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد٬به زمین افتاد و داد کشید:آ آ آ ی ی ی!!!!!

صدایی از دور دست آمد:آ آ آ ی ی ی!!!!!

پسرک با کنجکاوی فریاد زد:تو کی هستی؟؟؟

پاسخ شنید:تو کی هستی؟؟؟

پسرک خشمگین شد و فریاد زد:ترسو!!!

باز پاسخ شنید:ترسو!!!

پسرک با تعجب از پدرش پرسید:چه خبر است؟؟

پدر لبخندی زد و گفت:پسرم٬توجه کن و بعد با صدای بلند فریاد زد:تو یک قهرمان هستی!!

صدا پاسخ داد:تو یک قهرمان هستی!!

 

پسرک بازب یشتر تعجب کرد.

پدرش توضیح داد:مردم می گویند که این انعکاس کوه هست ولی این در حقیقت انعکاس زندگیست.هر چیزی بگویی یا انجام دهی٬زندگی عینا به تو جواب می دهد...

اگر عشق را بخواهی٬عشق بیشتری در قلبت به وجود می آید و اگر به دنبال موفقیت باشی٬آن را حتما به دست خواهی آورد.هرچیزی را که بخواهی زندگی به تو همان را خواهد داد.

 

شمایید که با حرکت خود٬دنیایتان را خلق می کنید.

AS بازدید : 113 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (1)

با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه٬

رختخواب خرید ولی خواب نه٬

ساعت خرید ولی زمان نه٬

می توان مقام خرید ولی احترام نه٬

می توان کتاب خرید ولی دانش نه٬

دارو خرید ولی سلامتی نه٬

خانه خرید ولی زندگی نه٬

و بالاخره٬می توان قلب خرید٬ولی عشق را نه!!!

AS بازدید : 108 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (4)

پیش از ازدوج  ......


پسر : آره . خیلی انتظار برام سخت بود   .


دختر : می خوای ترکت کنم ؟


پسر : نه ! حتی فکرشم نکن .


دختر : دوستم داری ؟


پسر : البته ! خیلی زیاد !


دختر : تاحالا به من خیانت کردی ؟


پسر : نه ! این که اصلاً سوال کردن نداره ؟


دختر : منو می بوسی ؟


پسر : هر فرصتی که گیر بیارم !


دختر : کتکم می زنی ؟


پسر : دیوونه ای ؟ من از اون جور آدما نیستم !


دختر : می تونم بهت اعتماد کنم ؟


پسر : بله !


دختر : عزیزم !
 
بعد از ازدواج ......


کافیه عبارات را از پایین به بالا بخونید !نیشخند

نفس بازدید : 137 جمعه 06 دی 1392 نظرات (5)

پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟
دختر: سلام. خواهش می کنم.? aslplz
پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟
دختر : تهران/نازنین/۲۲
پسر : اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.
دختر: مرسی!شما مجردین؟
پسر : بله. شما چی؟ازدواج کردین؟
دختر : نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر : من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟
دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر : wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.
دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟
دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟
پسر : خیابون دربند. شما چی؟
دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟
پسر : خیابون دربند. خیابون…… کوچه……پلاک.شما چی؟
دختر : اسم فامیلی شما چیه؟
پسر : من؟ حسینی! چطور؟
دختر : چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده. آخه می دونین………..
دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!
پسر : عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!
دختر : او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم. دیگه اسم فریبرزو نیاریا! راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای
پسر : باشه عمه ملوک! بای……

AS بازدید : 186 یکشنبه 01 دی 1392 نظرات (2)

 

     زندگی یک چمدان است که می آوری             بارو بندیل سبک میکنی و میبریش


خود کشی مرگ قشنگیست که به آن دل بستم          دسته کم هر دوسه شب سیر به فکرش هستم 


    گاه  بی گاه پر از پنجرهای خطرم                  به سرم میزند این مرتبه حتما بپرم 


  چمدان در دستو و ترس به چشمان من             این غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است 


  بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟             با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم


بی تو پتیاره پاییز مرا میشکند                این شب وسوسه انگیز مرا میشکند 


 قبل از رفتن دوسه خط فحش بده داد بکش      هی تانم بده نفرین بکنو فریاد بکش 


قبلا رفتن بگذار از ته دل آه شوم          توری از ریشه بکشه اره را که کوتاه بشوم 


    مثل سیگار خطر ناک ترین دودم باش           شعله اغوش کنم حضرت نمرودم باش 


  هر پسر بچه که راهش به خیابان تو خورد     یک شبه مرد شدو یکه به میدان زدو مرد 


       من تو رام دیدمو ارام به خاک افتادم         و از ان روز در اند توام ازادم 


 چای داغی که دلم بود به دستت دادم            انقدر سرد شدم که از دهنت افتاد 


  میپرم دلهره کافیست خدایا تو ببخش       خودکشی دست خودم نیست خدایا تو

 

ببخشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نفس بازدید : 166 جمعه 29 آذر 1392 نظرات (0)
کامپیوتر رو روشن میکنی؛ صبر میکنی ویندوز بالا بیاد
یه قلوب از چاییتو میخوری
کلیک می کنی رو مای کامپیوتر
میری تو درایو g

یه سیگار روشن می کنی
میری تو مای پیکچر
یه پک سنگین
دنبال یه فایل قدیمی می گردی
یه پک سنگین دیگه
پیداش می کنی
بازش می کنی
یه پک دیگه
عکسا رو نگاه می کنی
یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن
میرسی به یه عکس . . .
این عکس یه اشکالی داره

یه پکــ سنگین . .
نه دو تا پکــ سنگیـــن
نمی خوای قبول کنی
جای یکی تو زندگیت خالیه
"دقیقا همونی که توی عکس خودشو چسبونده بهت"

محو عکسی
کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه
به خودت میای
سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی
کامپوتر رو خاموش می کنی
خودتو پرت میکنی روی تخت
چشاتو می بندی و زیر لب میگی:
.
.
.
عجب تی شرتی بود حیف که گمش کردم
 
نفس بازدید : 146 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (1)
مشکلات عروس ها با خانواده ی شوهر:



اگه همیشه باهاشون رفت وآمد کنی ،بهت میگن:


سیریــــــش!


اگه رفت و آمدتو کم کنی، میگن:


قطع رابطـــه کرده!


اگه دست خالی بری خونه شون،میگن:


خجالت نمی کشـــه!


اگه بپزی و ببری میگن:


طعم نـــداره!


اگه حرف بزنی،میگن :


حرفاش تمومی نداره...(وراج!!!)


اگه حرف نزنی،میگن:


بلد نیست حرف بزنه!


اگه بخری و شیک بپوشی،میگن:


ولخــــــرج!!!


اگه ساده بپوشی،میگن:


آبرومونو برد!!!


تو مهمونیا کمک کنی،میگن:


می خواد خودشو زرنگ نشون بده!


اگه کمک نکنی،میگن:


خجالت نمی کشه،انگار مهمونه می خوره و میره کنار!


بچه هاتو ببری خونه شون،میگن:


بچه هاشو میاره اینجا بازی کنن!


اگه نبری،میگن:


از حالا می خواد از ما قطعشون کنه!


اگه از خودتو خانواده ات براشون بگی،میگن:


چاپلوس و خبرچین!


اگه ساکت بشی و چیزی نگی،میگن:


میاد خبر می گیره ومیره!


اگه همه ی مهمونیاشون روبری،میگن:


از هیچی نمی گذره!


اگه توخونه ات بتمرگی و نری،میگن:


اگه خانواده ی خودش بود که می رفت!



عزیزم راهی نداری جز اینکه:


پسرشونو بهشون پس بدی!


() =====> ()
توجــّــه!

این متن قصد توهین به هیچ خانواده ای را ندارد و صرفاً جهت خندان شما دوست عزیز می باشد!
dadash reza بازدید : 103 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تا حالا دقت کردین

وقتی گرسنه هستین و منتظر ناهار

دقیقاهمون غذایی هست که شما خوشتون نمیاد و وقتی که با چیپس و پفک

خودمونو سیر می کنیم دقیقا همون غذایی هست که عاشقشیم؟

تا حالا دقت کردین

دختر و پسری که اول باهم خیلی ضد هستن و همیشه دعوا می کنن

بعد عاشق هم می شن؟

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تا حالا دقت کردین وقتی بهتون میگم :

با زبون نمیشه تمام دندونارو لمس کرد

شما سعی می کنید همه رو لمس کنید ؟

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تا حالا دقت کردین

بعد ِ کلی فکر ُ دقت دقیقاً اشتباه ترین کار ِ ممکن رو انجام میدین

و بیشتر از اینکه از اون کار ِ اشتباه حرص بخورین

از اونهمه وقتی که سر ِ فک کردن براش تلف کردین حرص میخورین ؟

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تا حالا دقت کردین

فقط یه دختر ایرانیه که میتونه با دیدن خوشگل ترین خانم دنیا بگه

این کجاش قشنگه ؟

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تا حالا دقت کردین تو سریالا دقیــقا وسـط ِ دعوا ها و نزدیک ِ طلاق ِ زن و شـوهر

می فهـمن زن ِ بارداره ؟ بعـدم به میمنت ِ قدم ِ نو رسـیده همه دعواها یادشـون می ره

و زنـدگی ِ شـیرین ادامه پـیدا می کـنه ؟

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تا حالا دقت کردین وقتی میخوای جلو یکی کلی کلاس بیای

یه سوتی میدی که آبروت در حد تیم ملی میریزه

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تا حـالا دقت کـردین این سریالا

همـشون حداقل باید یه بار این حوادث رو داشـته باشـن :

خـواسـتگاری کردن …

بله دادن / بله گرفتن …

انحـراف ِ جـوانان ..

بیمارسـتان رفـتن ِ شخصیت های دوست داشـتی …

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تاحالا دقت کردید بعضی وقتا یه آهنگ از یه خواننده ای که

حتی اسمشو نمیدونیم واسمون خیلی جالبتر از آهنگای مورد علاقمون میشه؟

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تا حالا دقت کردین وقتی تب می کنین

همه فامیل دکتر میشن ؟

تا حالا دقت کردین که آبان 92

تا حالا دقت کردین

وقتی از خواب پامی شین میبینین هنوز یه ساعت دیگه وقت دارین

که بازم بخوابین چه قدر کیف میده؟

تا حالا دقت کردین که آبان 92

dadash reza بازدید : 136 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

جملات آندره ژید

هر سعادتی زاده‌ی تصادف است

و در هر لحظه هم‌چون گدایی بر سر راهت ظاهر می‌شود

جملات آندره ژید

من بر این باورم که عشق به یک شخص ِ بزرگوار

بیش از هر چیز دیگر به انسان فروتنی می آموزد

جملات آندره ژید

هنر، همکاری میان خدا و انسان است

و در این همکاری زمانی که انسان کمتر دخالت می کند

نتیجه عالی تر است

جملات آندره ژید

اگر آن چه می‌خوری مستت نکند

ازآن روست که گرسنگی‌ات آن‌قدر که باید نبوده است

جملات آندره ژید

هر کس باید راه زندگی خودش را پیدا کند

و از راه زندگی خودش برود نه از راه زندگی دیگری

جملات آندره ژید

داشتن احساس حقیقی از تظاهر به آن احساس

کمابیش غیر قابل تشخیص است

جملات آندره ژید

بکوش تا عظمت در نگاهت باشد نه در آنچه می نگری

جملات آندره ژید

بدبختی هر کسی ناشی از آن است که همیشه اوست که می نگرد

و آنچه را می بیند به خود وابسته می کند

جملات آندره ژید

همه ‏ی شکل‏ های خدا دوست ‏داشتنی است

و همه‏ چیز شکل اوست

جملات آندره ژید

برای راهنمایی خود به دنبال نوری می رویم که به دست خویش داریم

به هر کجا که بروی جز خدا چیزی را ملاقات نمی توانی کرد

جملات آندره ژید

نگرش تو باید هر لحظه نو شود

خردمند کسی است که از هر چیزی به شگفت آید

جملات آندره ژید

هر آفریده ای نشانه ی خداوند است

اما هیچ آفریده ای نشان دهنده او نیست

جملات آندره ژید

نفس بازدید : 185 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)
ﭘﺪﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﺭﻭ ﺭﻭﻯ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪ
ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻧﻰ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪ


ﻣﺘﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ :


ﺑﺎ ﭘﺸﻴﻤﺎﻧﻰ ﻭ ﺗﺄﺳﻒ ﺷﺪﻳﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻮﻳﻢ که
ﻣﻦ ﺑﺎ ﭘﺴﺮﻯ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻡ
ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻋﺸﻖ ﺣﻘﻴﻘﻰ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ


ﺧﻴﻠﻰ دوست ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺘﻰ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻨﻰ ﻭ
ﮔﻮﺷﻬﺎﻳﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻭ ﺍﻗﺴﺎﻡ
ﺧﺎﻟﻜﻮﺑﻰ ﺭﻭﻯ ﺑﺪﻧﺶ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﺑﺎ ﻓﻘﻂ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ


ﻣﻦ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﻫﺴﺘﻢ !

حتما ادامشو بخونین


نفس بازدید : 143 سه شنبه 23 مهر 1392 نظرات (2)
ﺑﭽﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﭘﻴﺶ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻪ:


ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺯﻧﻲ ﻳﺎ ﻣﺮﺩﻱ؟


ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﺯﻧﻢ ﺩﻳﮕﻪ ﭘﺲ ﭼﻴﻢ؟!


ﺑﭽﻪ : ﺑﺎﺑﺎﻳﻲ ﭼﻲ؟ﺍﻭﻧﻢ ﺯﻧﻪ؟


ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎﻳﻲ ﻣﺮﺩﻩ!!!


ﺑﭽﻪ : ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﮕﻲ ﻣﺎﻣﺎﻥ؟


ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﺁﺭﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻲ؟


ﺑﭽﻪ : ﻫﻴﭽﻲ ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ... ﺩﻳﮕﻪ ﮐﻲ ﺯﻧﻪ؟



ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﺧﺎﻟﻪ ﺑﺘﻲ .... ﺧﺎﻟﻪ ﺁﺭﺯﻭﻭ .....ﺧﺎﻟﻪ


ﻧﺴﺘﺮﻥ .... ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﺖ .


ﺑﭽﻪ : ﺩﺍﻳﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﻫﻢ ﺯﻧﻪ؟


ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﻧﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﺩﻩ ..
(ادامه داره هااااا برو بخون حتما)
dadash reza بازدید : 126 یکشنبه 21 مهر 1392 نظرات (3)
1- دارید این متن را می خوانید.

2- نمیتوانید ...حرف M را بدون اینکه لبهایتان را بهم بچسبانید تلفط کنید.

3- همین الان امتحان کردید.

.4- یا لبخند زدید یا خندیدید.

6- یا پسرید یا دختر.

7- متوجه نشدید شماره 5 جا افتاده.

8- دارید به شماره 4 و 6 نگاه میکنید.

9- اینو دوست دارید.

10- دارید حدس می زنید که میخوام به شما بگم نظر بذارید...

اگر موارد بالا درست هستند نظر بذارید !
AS بازدید : 136 سه شنبه 16 مهر 1392 نظرات (0)

خیابان حافظ دهه ۳۰ خورشیدی

 

تهران در گذشته از روستاهای ری بوده و ری که در تقاطع محورهای قم، خراسان، مازندران، قزوین، گیلان و ساوه واقع شده به سبب مرکزیت مهم سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد توجه بوده است. مدعیان همواره این مرکز راهبردی را مورد تهاجم و حمله قرار می‌دادند.
نفس بازدید : 145 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

از 3 نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها ، مهری ها ، اسفندی ها
چـون بهتـرین ها هستند...

سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها ، تیری ها ، دی ماهی ها
چـون صادق هستند...


سه نفر رو هیچوقتـــ نذار از زندگیتـــ بیرون برن :
شهریوری ها ، آذری ها ، آبانی ها
... 
چـون به درد دلتـــ گوش میدهند...

سه نفر رو هرگز از دستـــ نده :
مردادی ها ، خردادی ها ، بهمنی ها
چـون دوستـــ واقعی هستند...

نفس بازدید : 186 چهارشنبه 03 مهر 1392 نظرات (0)

خارج از مدرسه (کافه)
تقلب (چشمهایم برای تو)
روز امتحان (روز واقعه)
کیف مدرسه (محموله)
اولین کسی که معلم از او میپرسد (قربانی)
نگاه دانش آموز به معلم (میخواهم زنده بمانم)
معلمان مدرسه (جنگجویان کوهستان)
زنگ تفریح (حمله به توالت)
مدیر مدرسه (پدر سالار)
پنج شنبه (خانه دوست کجاست)
جلسه معلمان (نقشه قتل دانش آموز)
میز آخر (بهشت پنهان)
پای تخته (قتلگاه)
ورود مدیر مدرسه (تشریفات نظامی)
کارنامه های تجدیدی (سالهای دور از خانه)
تعطیلات مدرسه (روزهای خوشبختی)
نمره ۲۰ (آرزوی محال)
گرفتن تقلب از دست دانش آموز (بازی دیگر تمام است)
امتحان شهریور (شانس زندگی)
فضول کلاس (کارآگاه ویژه)
معلم در خواب دانش آموز (شبهی در تاریکی)
بردن کارنامه به خانه(نبودن سر بر تن)
شب امتحان (وصیت نامه)
قبولی شهریور (بازگشت به خانه)
تقلب کردن (بی تو هرگز)
زنگ کلاس (دیدار ارواح)
مدرسه (چوبه دار)
زنگ ورزش (امید دانش آموز)

نفس بازدید : 122 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)

اول فروردين تا 25 فروردين شاهين 
مقتدر و توانا هستيد . معمولا با مهارتي که در کارها و عملتان داريد مي توانيد از موانع بسيار سخت عبور کنيد و در نهايت زرنگي اين کار را به گونه اي انجام مي دهيد که چندان انرژي خود را به هدر ندهيد.
26 فروردين تا 22 ارديبهشت مرغابي =
براي رسيدن به هدف هر رنجي را به جان مي خريد ، اما با اين حال براي شما هدف وسيله را توجيه نمي کند. گاهي بي دقت مي شويد ، بنابراين ضررهايي مي بينيد.
23 ارديبهشت تا 19 خرداد قمري 
=
طبيعتا آرامش طلب هستيد و از يک زندگي عاشقانه لذت مي بريد و بندرت از آن خسته مي شويد . بردبار ، سازگار و در عين حال جذاب هستيد.

20 خرداد تا 16 تير عقاب 
=
شخصيتي بسيار محترم داريد.هيچ گاه به دنبال کارهاي بيهوده نيستيد و مي توانيد تنها با نگاه گيرا و نافذ خود مخالفان خويش را سر جايشان بنشانيد.
بخش بسيار قوي و ممتاز شخصيت شما آن است که قادريد از جنبه هاي ناچيز و مادي فراتر رفته و ماوراي آن را ببينيد.

17تير تا 13 مرداد بلبل 
=
معمولا قبل از اينکه ديده شويد صدايتان به گوش مي رسد و هميشه حرفي براي گفتن داريد.هر چند بعضي ها اعتقاد دارند که حرفهاي شما به عمل نمي رسد.

14 مرداد تا 10 شهريور مرغ ماهيخوار 
=
شخصيتي رنگي و پرزرق و برق داريد که هميشه مشتاق "رويارويي" است و از اين کار لذت مي بريد.مهمترين مسايل پيرامون خود را به مرور و با خونسردي حل و فصل مي کنيد.
بسيار حساس و تيرهوشيد.

11 شهريور تا 7 مهر قو 
=
همانند قو مغرور و سربلنديد و شخصيتي پيچيده داريد.با اينکه در ظاهر شخصي بسيار آرام و راحت هستيد اما در باطن براي سازگاري کردن خود با محيط اطراف و سرعت دنياي مدرن بسيار تلاش مي کنيد.بندرت عصباني مي شويد و سعي مي کنيد با همه در تفاهم و تعامل باشيد...


8 مهر تا 5 آبان دارکوب 
=
سختگير و سختکوش هستيد با طاقتي بسيار بالا . براي حمايت از ايده ها و عقايدتان به راحتي خواستار حمايت ديگران مي شويد.برخي اوقات به نظر حواس پرت مي آييد ، اما اين فقط ظاهر شماست !

6 آبان تا 3 آذر باز کوچک 
=
ذهن هوشيارتان به شما اين امکان را مي دهد که از يک موضوع به موضوع ديگري بپريد بدون اينکه تمرکز خود را از دست بدهيد ! با اراده بسيار زياد روي
اهداف خود متمرکز مي شويد و ار آنچه در اطرافتان مي گذرد ، آشفته و مضطرب نمي گرديد.

4 آذر تا 2 دي کلاغ 
=
به غايت گيرا ، پرانرژي و مقاوم هستيد و همچنين باهوش ، در نتيجه در حل مشکلات بسيار ماهر و زبردست مي باشيد.عاشق رقابت بوده و از طبيعت ، جنگل و اصولا محيط هاي بکر طبيعي بسيار لذت مي بريد.

3 دي تا 30 دي حواصيل 
=
جذاب و متفکريد و معمولا تنها و منزوي به نظر مي آييد.در عبور از مسير زندگي ممکن است در باتلاق هم گرفتار شويد ، اما آنقدر محکم و استواريد که از اين مشکلات موفق بيرون مي آييد.

1 بهمن تا 28 بهمن سينه سرخ 
=
شما يک برونگراي خونسرد هستيد که طبع گرم خود را معمولا پنهان مي کنيد و گاهي خودراي مي باشيد.بسيار خانواده دوست هستيد ، اگر چه گاهي کمي ستيزه جو مي شويد.


29 بهمن تا آخر اسفند سهره 
=
زرنگ ، حساس و گوش به زنگ هستيد.ذاتا فردي اجتماعي و خونگرميد ، چون معتقديد در جمع به نوعي احساس امنيت مي رسيد که افراد در جاي ديگر نمي توانند آن را بيابند.منظم و اهل ورزش هستيد. 

درباره ما
سایت عاشقانه آس
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    نظرسنجی
    قالب جدید آس چت ...
    آمار سایت
  • کل مطالب : 266
  • کل نظرات : 156
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 79
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 63
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 68
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 83
  • بازدید ماه : 77
  • بازدید سال : 642
  • بازدید کلی : 325,079